ღ دل نوشته ها ღ

نارنجستان قوام .. بابا و مامانم .. حوض خوششششششششگل .. خیلی این پنجره ها و شیشه های رنگی رو دوست دارم .. یه عکس از اینور یعنی از توی اون عمارت عکس اول .. ارگ کریم خان .. گفتم که عاشق اینام .. وای این فنجونا .. خیلی حیف شد نخریدمشون .. عشقولی های عمه   ...

تازگی ها خیلی تنبل شدم بیام نت و دیگه مثل قدیما نمیتونم به دوستای گلم هم سر بزنم .. ببخشیـــــد دیگه .. و اما ادامه ی عکسا .. یکم زیادن خوب شیراز خیلی قشنگه و نمیشد ازشون گذشت .. بازار وکیل .. خیلی دوست داشتم مخصوصا قسمت گلیم و فرش و بافت های سنتی اش رو .. حمام وکیل .. کلی به مجسمه هاش خندیدم .. خیلی باحال بودن .. این وسطیه مثلا دندونش رو میخواد بکشه .. و آرامگاه شاه چراغ خیابونی که منتهی میشه به تخت جمشید .. در مورد تخت جمشید چیزی ندارم بگم واقعا خیلی متاسف شدم که همچین آثار تارخی ای رو داریم از دست میدیم .. یه چیزی که خیلی خوب بود این بود که ساعت 8 صبح اونجا بودیم .. هوا خیلی خوب بود چون آفتابش س...

اینجا غروب آفتاب از تهران .. طلوع آفتاب از شیراز .. ورودی شهر شیراز دروازه قرآن .. یاد آقای هاشمی افتادم حافظیه که من عاشقش شدم .. خیلی باصفا بود و آرامش بخش .. خیلی احساس خوبی داشتم اونجا .. هوا عالی بود .. دلم نمیخواست چشم از آسمونش بردارم .. یه عکس هنری .. بازم آسمون خوشگـــــــــــل .. شیرازه و فالودش .. جاتون خالی خیلی خوشمزه بود دهنم آب افتاد .. سعدیه هم باصفا بود .. وای عاشق این آویزا شده بودم تو سعدیه .. بازم آسمون محوطه ی سعدیه .. ادامه دارد .. ...

      فردا دارم میرم شیرااااااااااز .. ...