آواآوا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره
آنا آنا ، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

ღ دل نوشته ها ღ

22 آبان 88

1391/8/22 9:54
نویسنده : نرگس
619 بازدید
اشتراک گذاری

22 آبان 88 روز جمعه بود ..

3سال پیش همچین روزی جشن حنابندون ما بود که با یک روز فاصله جشن عروسی مون رو گرفتیم .. اون روز از ساعت 11 بود فکر میکنم که آرایشگاه بودم و چون روز جمعه بود همه عروس بودن و من فقط برای حنابندون.. همه آماده بودن الا من به هر کی میگفتم جشن حنابندونم هست میگفت حالا بشین نمیدونستن که آتلیه هم قراره برم عجله نمیکردن خلاصه منو هم آماده کردن و هادی جونی که برام نهار هم گرفته بود وقت نشد بخورم و اومد دنبالم و رفتیم آتلیه و کلی عکس گرفتیم و رفتیم و منو رسوند خونمون و انقدر استرس داشتم به زور چند تا قاشق غذا خوردم و من با خانوادم رفتیم سالن و مهمونها هم اومدن اونجا و هادی جونی هم با خانوادش و فامیلهاش اومدن .. شب خیلی خوبی بود و خیلی خوش گذشت .. یادش بخیر ..

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

خاله جون احمد
22 آبان 91 11:34
تبریک میگم عزیزم سالگرد جشنتون را چقدر پر خاطره است یاد آوری آن روزها و چقدر زیباتره عشقی که هر روز پر رنگتر از روزه قبله عشقتون پایدار نرگس جان
مامان اتنا
22 آبان 91 11:56
سلام عزیزم سالگرد یکی شدنتان مبارک .شاد باشی.
مامان بهاره جون
22 آبان 91 12:02
سالگردازدواجتون مبارکاباشه البته پیشاپیش آرزوی بهترین هابرای شما
مامان ترنم کوچولو
22 آبان 91 17:46
مبارکه مبارکه ایشالله جشن 120 امین سالگردتون با عکس آپیم
مريم
22 آبان 91 21:09
سومين سالگرد ازدواجتون مباركه عزيزم انشاالله ٣٠٠ سالگيش رو به خوشي يادآوري كني. خدا هادي جونيت رو هم برات نگه داره، گل خوش بوي نرگس
سارا 91
23 آبان 91 10:02
سلام عزيزممممممممممم تبريك ميگم بهتتتتتتتتتتتتت ايشاله كه ساليان سال با هم خوب و خوش و شاد زندگي كنينننننن و به زودي يك خانواده 3 نفررو تشكيل بدين
میرزا کوچک خان
23 آبان 91 12:29
فدات شم عزیزم.... دلم برات تنگ شده بود... خوبی خانومی؟ هنوز نی نی دار نشدی که؟
مامان کوروش
24 آبان 91 12:23
وای حنا بندون به نظر من از عروسی بیشتر خوش میگذره یادش بخیر منم داشتم بهت تبریک میگم نرگس جونم


بازم ممنونم دوستممممممممممم